[اسم]

das Fachwort

/ˈfaχˌvɔʁt/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Fachwörter] [ملکی: Fachwort(e)s]

1 اصطلاح علمی واژه علمی

  • 1.Bei der Hälfte der Fachwörter verstehe ich nur „Bahnhof“.
    1. در نصف اصطلاحات علمی، من فقط "ایستگاه قطار" را می‌فهمم.
  • 2.Dieses Fachwort beschreibt das ziemlich umfangreiche Gruppe.
    2. این واژه علمی تقریبا یک مجموعه وسیع را توصیف می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان