[اسم]

die Fantasy

/fˈantazˌiː/
غیرقابل شمارش مونث

1 فانتزی خیالی

  • 1.Er hat keinen Sinn für Fantasy.
    1. او با (سبک) فانتزی میانه‌ای ندارد.
  • 2.Ich kannte ihn aus Fantasy Island.
    2. من او را از فیلم جزیره فانتزی می‌شناسم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان