Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . از راه دور کنترل کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
fernsteuern
/fˈɛɾnstɔøɜn/
فعل گذرا
[گذشته: steuerte fern]
[گذشته: steuerte fern]
[گذشته کامل: hat ferngesteuert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
از راه دور کنترل کردن
از راه دور هدایت کردن
مترادف و متضاد
fernlenken
1.Kann ich mit der App all meine Haushaltsgeräte fernsteuern?
1. آیا میتوانم با این نرمافزار همه لوازمخانهام را از راه دور کنترل کنم؟
2.Sie können diese Maschine fernsteuern.
2. شما میتوانید این دستگاه را از راه دور هدایت کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
modellbau
reibungspunkt
reintegrieren
rangniederer
ranghöherer
anschmiegsam
trefferquote
durchschreiten
umsetzbar
experimentierstadium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان