[صفت]

fundiert

/fʊnˈdiːɐ̯t/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: fundierter] [حالت عالی: fundiertesten]

1 مستند موثق

مترادف و متضاد gesichert glaubwürdig
  • 1.Die Entscheidung wurde aufgrund von fundierten Argumenten getroffen.
    1. تصمیم بر اساس استدلال‌هایی مستند گرفته شد.
  • 2.Die Wissenschaftlerin konnte mit ihrem fundierten Wissen alle überzeugen.
    2. دانشمند می‌توانست با دانش موثقش همه را قانع کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان