[اسم]

die Funktion

/fʊŋkˈʦi̯oːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: Funktionen] [ملکی: Funktion]

1 کارکرد عملکرد

  • 1.Hat dieser Knopf an der Maschine eine bestimmte Funktion?
    1. آیا این کلید در ماشین دارای کارکردی مشخصی است؟
  • 2.Sie müssen diese Funktion noch aktivieren.
    2. شما هنوز به این نیاز دارید که این کارکرد را فعال کنید.

2 تابع (ریاضیات)

  • 1.eine quadratische Funktion
    1. یک تابع درجه دو
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان