[فعل]

gähnen

/ˈɡɛːnən/
فعل ناگذر
[گذشته: gähnte] [گذشته: gähnte] [گذشته کامل: gegähnt] [فعل کمکی: haben ]

1 خمیازه کشیدن دهان‌دره کردن

  • 1.Der kleine Junge gähnt viel, er scheint müde zu sein.
    1. پسر کوچک خیلی خمیازه کشید، خسته نشان می‌داد. [خسته به نظر می‌آمد.]
  • 2.Während der Aufführung gähnte er mehrfach.
    2. در حین نمایش او چندین بار خمیازه کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان