[فعل]

gönnen

/ˈɡœnən/
فعل گذرا
[گذشته: gönnte] [گذشته: gönnte] [گذشته کامل: gegönnt] [فعل کمکی: haben ]

1 به خود حال دادن چیزی خوشایند تأمین کردن

مترادف و متضاد leisten zukommen lassen
jemandem/sich etwas gِönnen
با چیزی به کسی/خود حال دادن
  • 1. Am Wochenende gönnte ich mir eine Massage.
    1. من در آخر هفته با یک ماساژ به خودم حال می‌دهم [یک ماساژ می‌گیرم].
  • 2. Gönne dir doch ein paar Tage Ruhe!
    2. دیگر چند روزی استراحت برای خودت داشته باش [با استراحت به خودت حال بده]!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان