[صفت]

gebräuchlich

/ɡəˈbʁɔɪ̯çlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gebräuchlicher] [حالت عالی: gebräuchlichsten]

1 متداول معمول

  • 1.ein gebräuchliches Verfahren
    1. یک روند معمول
  • 2.Er hat eine Liste mit gebräuchlichen Abkürzungen beigefügt.
    2. او یک فهرست با نشانه‌های اختصاری متداول اضافه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان