[صفت]

gelenkig

/ɡəˈlɛŋkɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gelenkiger] [حالت عالی: gelenkigsten]

1 انعطاف‌پذیر

مترادف و متضاد beugbar beweglich biegbar ungelenkig
  • 1.Es ist erstaunlich, wie gelenkig die jungen Gymnastinnen sind.
    1. این حیرت‌انگیز است که جوانان ژیمناست چقدر انعطاف‌پذیر هستند.
  • 2.Meine Freundin ist gelenkiger als ich, weil sie trainiert.
    2. دوستم انعطاف‌پذیر تر از من است چون تمرین می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان