[صفت]

genügend

/ɡəˈnyːɡn̩t/
غیرقابل مقایسه

1 کافی

مترادف و متضاد ungenügend
  • 1.Ich habe genügend Informationen, um den Artikel zu schreiben.
    1. من اطلاعات کافی برای نوشتن این مقاله داشتم.
  • 2.Sie nahmen genügend Proviant für die lange Reise mit.
    2. آن‌ها برای سفر طولانی آذوقه کافی به همراه خود برداشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان