Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . کافی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
genug
/ɡəˈnuːk/
غیرقابل مقایسه
1
کافی
به اندازه کافی
1.Es ist noch genug Suppe da.
1. هنوز به اندازه کافی سوپ اینجا هست.
2.Ich habe jetzt lange genug gewartet.
2. تا حالا به اندازه کافی منتظر ماندم.
3.Ich verdiene nicht genug.
3. من به اندازه کافی پول در نمیآورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
genuesisch
genua
gentechnisch
genre
genossenschaft
genugtuung
genus
genuss
genussvoll
genverändert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان