[صفت]

gewohnt

/ɡəˈvoːnt/
غیرقابل مقایسه

1 عادت کرده عادت داده شده، خوگرفته

  • 1.Ich bin gewohnt, früh ins Bett zu gehen.
    1. من عادت کردم زود به تخت بروم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان