[صفت]

hart

/haʁt/
قابل مقایسه

1 سفت سخت

  • 1.Das Bett ist zu hart.
    1. این تخت خیلی سفت است.
  • 2.Die Schale der Haselnuss ist hart.
    2. پوست فندق سفت است.
  • 3.Für Treppen verwendet man hartes Holz.
    3. برای پله‌ها از چوب سخت استفاده می‌شود.
  • 4.Wir haben hart gearbeitet, um die Wohnung zu bezahlen.
    4. ما خیلی سخت کار کردیم تا (پول) خانه را بپردازیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان