[صفت]

hauptsächlich

/ˈhaʊ̯ptˌzɛçlɪç/
غیرقابل مقایسه

1 اصلی عمده

  • 1.Ich erläuterte die hauptsächlichen Gründe.
    1. من دلایل اصلی را توضیح دادم.
  • 2.Unser hauptsächliches Anliegen ist es, die Umwelt zu schützen.
    2. خواهش اصلی ما این است که محیط زیست حفظ بشود. [حفظ کردن محیط زیست است.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان