[اسم]

der Imbiss

/ˈɪmbɪs/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Imbisse] [ملکی: Imbisses]

1 تنقلات خوراک مختصر

  • 1.einen Imbiss zubereiten
    1. خوراکی مختصر پختن [آماده کردن]
  • 2.Es ist Zeit für einen kleinen Imbiss.
    2. وقت (خوردن) کمی تنقلات است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان