Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مهندس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Ingenieur
/ɪnʒeˈni̯øːɐ̯/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Ingenieure]
[ملکی: Ingenieur(e)s]
[مونث: Ingenieurin]
1
مهندس
مترادف و متضاد
Techniker
Computeringenieur/Bauingenieur/...
مهندس کامپیوتر/مهندس عمران/...
Hans will Bauingenieur werden.
"هانس" میخواهد مهندس عمران شود.
Ingenieur werden
مهندس شدن
Sie studiert an einer Fachhochschule, um Ingenieurin zu werden.
او در دانشکده فنی تحصیل میکند تا مهندس شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
infusion
infrastruktur
infrarot
infotext
informieren
ingenieurwissenschaft
ingrid
ingwer
inhaber
inhaftieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان