[اسم]

die Instandhaltung

/ɪnˈʃtantˌhaltʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Instandhaltungen] [ملکی: Instandhaltung]

1 نگهداری مواظبت

  • 1.Die Instandhaltung eines alten Hauses kann teuer sein.
    1. مواظبت از یک خانه قدیمی می‌تواند گران باشد.
  • 2.Die planmäßige Instandhaltung von Maschinen und Anlagen sichert die Funktion derer.
    2. نگهداری با برنامه از ماشین‌ها و تاسیسات کارکرد آنها را تضمین می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان