[صفت]

ironisch

/iˈʁoːnɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ironischer] [حالت عالی: ironischsten]

1 طعنه‌آمیز کنایه‌آمیز

مترادف و متضاد bissig spöttisch
  • 1.Meine ironische Bemerkung sollte keine Beleidigung sein, es war ein Scherz.
    1. تذکر طعنه‌آمیزم نباید موجب هیچ توهینی بشود، آن فقط یک شوخی بود.
  • 2.Sie machte einen ironischen Kommentar und alle lachten.
    2. او تفسیری کنایه‌آمیز انجام داد و همگی خندیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان