[عبارت]

jemandem reißt der Geduldsfaden

/jeːmandəm ʁaɪst deːɐ gədʊltsfaːdən/

1 به پایان رسیدن صبر (کسی)

  • 1.Wenn Markus morgen wieder nicht in den Kindergarten gehen will, reißt mir der Geduldsfaden.
    1. وقتی که "مارکوس" دوباره به مهد کودک نرود، صبر من به پایان می‌رسد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "ریسمان صبر کسی را پاره کردن" است و می‌توان آن را با عبارت فارسی "لبریز شدن کاسه صبر" برابر دانست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان