[عبارت]

jemanden in die Knie zwingen

/jeːmandən ɪn diː kniː tsvɪŋən/

1 (کسی را) به حرکت انداختن (کسی را) مجبور کردن، (کسی را) به زانو درآوردن

  • 1.Die Wirtschaftskrise hat viele Firmen in die Knie gezwungen.
    1. بحران اقتصادی بسیاری از شرکتها را به حرکت درآورد.
  • 2.Frau Bauer und die Kinder wollen nicht umziehen, aber die Firma von Herrn Bauer wird sie wohl in die Knie zwingen.
    2. خانم "باور" و کودکان نمی‌خواهند نقل مکان کنند ولی شرکت آقای "باور" می‌خواهد کاملا آنها را مجبور کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان