[اسم]

das Kaffeekränzchen

/kˈafeːkrˌɛntsçən/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Kaffeekränzchen] [ملکی: Kaffeekränzchens]

1 دورهمی ‌زنانه به صرف قهوه

  • 1.Ich gehe nicht zum Kaffeekränzchen.
    1. من به (مهمانی) دورهمی ‌زنانه به صرف قهوه نمی‌روم.
  • 2.Sie haben mich zum Kaffeekränzchen eingeladen.
    2. آن‌ها من را به دورهمی ‌زنانه به صرف قهوه دعوت کرده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان