[اسم]

die Klamotten(pl)

/klaˈmɔtə/
قابل شمارش جمع
[ملکی: klamotten]

1 لباس‌ها رخت‌ولباس

informal
مترادف و متضاد Kleidung
  • 1.Diese Klamotten sind jetzt sehr beliebt.
    1. الان این لباس‌ها بسیار محبوب هستند.
  • 2.Markenklamotten kaufe ich nicht.
    2. من لباس‌های برند نمی‌خرم.
  • 3.Sie tragen immer coole Klamotten.
    3. آن‌ها همیشه لباس‌های معرکه می‌پوشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان