[اسم]

das Klischee

/kliˈʃeː/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Klischees] [ملکی: Klischees]

1 کلیشه

مترادف و متضاد Rollenverhalten
  • 1.Das Klischee, dass Frauen nur im Haushalt arbeiten sollten.
    1. کلیشه‌ای که زنان تنها باید کارِ خانه بکنند.
  • 2.Der Roman enthält eine Unzahl literarischer Klischees.
    2. رمان شامل تعداد زیادی از کلیشه‌های ادبی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان