[صفت]

komisch

/ˈkoːmɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: komischer] [حالت عالی: komischsten]

1 خنده‌دار مضحک، مسخره

  • 1.Das Essen schmeckt komisch. Probier mal.
    1. این غذا مزه مسخره‌ای دارد. امتحان کن.
  • 2.Der Film war sehr komisch. Wir haben viel gelacht.
    2. فیلم خیلی خنده‌دار بود. ما خیلی خندیدیم.
  • 3.Eine grüne Hose und gelbe Schuhe? Das sieht komisch aus.
    3. شلوار سبز و کفش‌های زرد؟ مضحک به نظر می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان