[اسم]

die Kommode

/kɔˈmoːdə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Kommoden] [ملکی: Kommode]

1 کمد کمد کشو دار

  • 1.Der Schreiner fertigt eine Kommode an.
    1. نجار یک کمد درست می‌کند.
  • 2.Die neue Kommode passt perfekt in das Schlafzimmer.
    2. کمد جدید کاملا به اتاق خواب می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان