[فعل]

komponieren

/kɔmpoˈniːʁən/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: komponierte] [گذشته: komponierte] [گذشته کامل: komponiert] [فعل کمکی: haben ]

1 آهنگسازی کردن ساختن، نوشتن

مترادف و متضاد ein Musikstück verfassen
  • 1.Das Stück wurde für Streich- und Blasinstrumente komponiert.
    1. این قطعه برای سازهای کوبه‌ای و بادی ساخته شده‌ بود.
  • 2.Er begann in seiner Kindheit zu komponieren.
    2. او در کودکی‌اش شروع به آهنگ‌سازی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان