[اسم]

die Kontoführung

/ˈkɔntoˌfyːʀʊŋ/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Kontoführung]

1 مدیریت حساب بانکی

  • 1.Ich überlasse die Kontoführung meinem Mann.
    1. من مدیریت حساب بانکی را به عهده شوهرم گذاشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان