[اسم]

der Korb

/kɔʁp/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Körbe] [ملکی: Korb(e)s]

1 سبد زنبیل

  • 1.Ein Korb ist zum Einkaufen praktisch.
    1. یک سبد برای خرید کردن، کاربردی است.
  • 2.Sie brachten ihrer Großmutter einen Korb voll leuchtend roter Äpfel.
    2. آنها برای مادربزرگش، سبدی پر از سیب‌های سرخ براق بردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان