[صفت]

kräftig

/ˈkʀɛftɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: kräftiger] [حالت عالی: kräftigsten]

1 قوی نیرومند، محکم

  • 1.Der Mann ist kräftig. Er macht viel Sport und isst viel.
    1. این مرد قوی است. او خیلی ورزش می کند و زیاد غذا می خورد.
  • 2.Vor seiner Krankheit war er ein kräftiger Mann.
    2. پیش از مریضی اش او مرد قوی تری بود.

2 شدید شدیدا

  • 1.Die Suppe musst du kräftig würzen.
    1. این سوپ را باید شدیدا ادویه بزنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان