[اسم]

der Kragen

/ˈkʀaːɡn̩/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Kragen] [ملکی: Kragens]

1 یقه

  • 1.Die Bluse gefällt mir schon, aber der Kragen ist mir zu eng.
    1. بلوز را واقعا دوست دارم اما یقه برایم خیلی تنگ است.
  • 2.Ich knöpfe den Kragen an meinem Hemd nicht zu.
    2. من دکمه یقه‌ی پیراهنم را نمی‌بندم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان