[اسم]

der Kritiker

/ˈkʁiːtɪkɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Kritiker] [ملکی: Kritikers] [مونث: Kritikerin]

1 منتقد ناقد

  • 1.Der Kritiker hatte eine positive Meinung über das Buch.
    1. منتقد یک نظر مثبت درباره کتاب داشت.
  • 2.Jeder Kritiker hat das Stück anders interpretiert.
    2. هر منتقدی اثر را متفاوت تفسیر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان