[اسم]

die Lebensform

/ˈleːbn̩sˌfɔʁm/
قابل شمارش مونث
[جمع: Lebensformen] [ملکی: Lebensform]

1 شیوه زندگی نوع زندگی

مترادف و متضاد Lebensart Lebensweise
  • 1.Er untersucht tierische Lebensformen.
    1. او شیوه‌های زندگی حیوانات را مطالعه می‌کند.
  • 2.Sie haben eine neue Lebensform.
    2. آن‌ها یک شیوه زندگی جدید دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان