[صفت]

lebhaft

/ˈleːphaft/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lebhafter] [حالت عالی: lebhaftesten]

1 سرزنده باروح

  • 1.Nach der Präsentation gab es eine lebhafte Diskussion zum Thema.
    1. بعد از ارائه بحثی سرزنده درباره این موضوع وجود داشت.
  • 2.Wir hatten nach dem Vortrag eine lebhafte und inspirierende Unterhaltung.
    2. ما بعد از سخنرانی یک گفتگوی سرزنده و الهام‌بخش داشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان