[اسم]

das Licht

/lɪçt/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Lichte] [ملکی: Licht(e)s]

1 چراغ

مترادف و متضاد Lampe
das Licht ausmachen/anmachen
چراغ را خاموش کردن/روشن کردن
  • 1. Mach bitte das Licht aus!
    1. لطفاً چراغ را خاموش کن!
  • 2. Wo macht man hier das Licht an?
    2. کجا آدم چراغ را روشن می‌کند [کلید روشن‌کردن این چراغ کجاست]؟
das Licht an sein
چراغ روشن بودن
  • So, jetzt ist das Licht an.
    خب، چراغ الان روشن است.
das Licht einschalten/ausschalten
چراغ را روشن/خاموش کردن
  • Soll ich das Licht einschalten?
    چراغ را خاموش کنم؟

2 نور

مترادف و متضاد Beleuchtung Schein
  • 1.Bei Licht sieht es anders aus.
    1. این زیر نور متفاوت به‌نظر می‌رسد.
  • 2.Das Licht kommt durch zwei Fenster.
    2. نور از میان دو پنجره (داخل) می‌آید.
helles/schwaches/mildes/... Licht
نور روشن/ضعیف/متعادل/...
  • Überall war helles Licht.
    همه‌جا نور روشنی وجود داشت.
natürliches/ultraviolettes/... Licht
نور طبیعی/فرابنفش/...
  • Die Wohnung hat viel natürliches Licht.
    این خانه نور طبیعی زیادی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان