[اسم]

der Liebhaber

/ˈliːpˌhaːbɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: liebhaber] [ملکی: liebhabers] [مونث: Liebhaberin]

1 دوست‌دار عاشق

  • 1.Ich bin ein Liebhaber antiker Möbel.
    1. من یک دوست‌دار مبل‌های آنتیک (قدیمی) هستم.
  • 2.Mein Onkel ist ein Liebhaber exquisiter Weine.
    2. عموی من عاشق شراب‌های درجه یک است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان