Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . لب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Lippe
/ˈlɪpə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Lippen]
[ملکی: Lippe]
1
لب
1.Es ist sehr kalt. Meine Lippen sind ganz trocken.
1. هوا خیلی سرد است. لبهای من کاملا خشک هستند.
2.Kommst aus dem Wasser! Du hast ganz schon blaue Lippen.
2. از آب بیا بیرون! لبهای تو کاملا آبی شدهاست!
تصاویر
کلمات نزدیک
linz
linsensuppe
linse
linoleum
links
lippenstift
liquid
liquidieren
lisa
lispeln
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان