[اسم]

der Literat

/lɪtəˈʁaːt/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Literaten] [ملکی: Literaten] [مونث: Literatin]

1 نویسنده

مترادف و متضاد autor schreiber schriftsteller
  • 1.Es hat ein Literat gesagt.
    1. این را یک نویسنده گفته‌است.
  • 2.Später war es der Traum jedes jungen Literaten, ein Buch bei S. Fischer zu haben.
    2. بعدها آرزوی هر نویسنده جوانی بود که یک کتاب در انتشارات "اس. فیشر" داشته باشد [چاپ کند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان