[فعل]

müssen

/ˈmʏsən/
فعل وجهی فعل ناگذر
[گذشته: musste] [گذشته: musste] [گذشته کامل: gemusst] [فعل کمکی: haben ]

1 مجبور بودن بایستن

مترادف و متضاد für erforderlich/nötig halten genötigt/gezwungen/verpflichtet sein
  • 1.Diese Woche muss ich Samstag arbeiten.
    1. من این هفته باید شنبه کار کنم.
  • 2.Du musst nicht so viel rauchen.
    2. تو نباید اینقدر سیگار بکشی.
  • 3.Ich muss jeden Tag von 8 Uhr bis 18 Uhr arbeiten.
    3. من باید هر روز از ساعت 8 تا 18 کار کنم.
  • 4.Ingrid und Sven sind ständig zusammen, sie müssen verliebt sein.
    4. "اینگرید" و "سون" همیشه با هم هستند، آن‌ها باید عاشق هم باشند.
  • 5.Man müsste mehr Zeit haben.
    5. آدم باید بیشتر وقت داشته باشد.
کاربرد فعل müssen به معنای بایستن
- برای بیان اجباری بودن امری از نظر گوینده :
"!Ich muss abnehmen" (من باید لاغر بشوم!)
- برای بیان اجباری بودن امری به‌طور کلی:
".Er muss um 11 Uhr gehen" (او باید رأس 11 برود.)
- برای بیان امری که گوینده به آن مطمئن است: در این حالت باید از (Infinitiv + müsste(n استفاده بشود.
".Ich rufe ihn jetzt an, er müsste im Büro sein" (الان با او تماس می‌گیرم، او باید در دفتر باشد.)
- برای بیان اجبار داشتن به انجام کاری:
".Ich musste die ganze Zeit draußen warten" (من باید تمام مدت را بیرون منتظر می‌ماندم.)
- برای بیان یک آرزو : در این حالت باید از (Infinitiv + müsste(n استفاده بشود.
".Man müsste einfach mehr Geld haben" (ای کاش که آدم پول بیشتری داشت.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان