[اسم]

die Magersucht

/mˈɑɡɜzˌuːxt/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Magersucht]

1 بی‌اشتهایی عصبی (پزشکی)

  • 1.Ich denke, seine Ehefrau hat Magersucht.
    1. من فکر می‌کنم همسر او بی‌اشتهایی عصبی دارد.
  • 2.Wenn du Magersucht bekommst, ist das nicht meine Schuld.
    2. اگر تو بی‌اشتهایی عصبی بگیری تقصیر من نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان