Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . صندوق پستی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Mailbox
/mˈaɪlbɔks/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mailboxen/Mailboxes]
[ملکی: Mailbox]
1
صندوق پستی
مترادف و متضاد
postfach
1.Auf der Mailbox war eine Nachricht.
1. در صندوق پستی یک پیام بود.
2.Ich habe noch nicht meine mailbox abgehört.
2. من هنوز (پیامهای) صندوق پستیام را گوش نکردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
mail
magisterarbeit
magister
richtigliegen
erbsubstanz
marillenmarmelade
markenrechtlich
marketingabteilung
mediendesigner
mediengestalter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان