[حرف]

mal

/maːl/

1 (بیان دوستانه) ببینم

  • 1.Hör mal zu!
    1. گوش کن ببینم!
  • 2.Komm mal hier her!
    2. بیا اینجا ببینم!
  • 3.Sag mal, wie gefällt dir meine neue Hose?
    3. بگو ببینم، از شلوار جدیدم خوشت میاد؟

2 خب...دیگه واقعاً، دیگه...دیگه

nun mal
خب...دیگه [واقعاً، دیگه...دیگه]
  • 1. Gegen ihn hast du keine Chance -er ist nun mal stärker als du.
    1. تو در برابر او هیچ شانسی نداری -اون خب قوی‌تر از توئه دیگه.
  • 2. So liegen die Dinge nun mal!
    2. دیگه همینه که هست دیگه!
[اسم]

das Mal

/maːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Male] [ملکی: Mal(e)s]

3 دفعه بار

مترادف و متضاد zu irgendeiner Zeit
erstes/zweites/drittes/... Mal
بار اول/دوم/سوم/...
  • Das erste Mal war ich vor fünf Jahren in England.
    دفعه اول پنج سال پیش در انگلستان بودم.
ein anderes Mal
یک‌بار دیگر
nächstes Mal
دفعه بعد
  • 1. Das machen wir nächstes Mal.
    1. این را دفعه بعدی انجام می دهیم.
  • 2. Das nächste Mal müssen die Arbeiten besser geplant werden.
    2. دفعه بعدی باید کارهای بهتر برنامه ریزی شوند.
nochmal
دوباره
  • Sagen Sie bitte nochmal!
    دوباره بگویید لطفا!
noch einmal
یک بار دیگر
[قید]

mal

/maːl/
غیرقابل مقایسه

4 ضربدر

مترادف و متضاد multipliziert mit
(Zahl) mal (Zahl)
(عدد) در (عدد)
  • 1. 8 mal 2 macht 16.
    1. 8 در 2 می‌شود 16.
  • 2. 8 mal 7 gibt 56.
    2. 8 در 7 می‌شود 56.
  • 3. Das Zimmer ist 7 mal 4 Meter.
    3. اتاق 7 در 4 متر وسعت دارد.
  • 4. sechs mal sieben ist zweiundvierzig
    4. شش ضربدر هفت می شود چهل و دو
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان