[اسم]

die Maus

/maʊ̯s/
قابل شمارش مونث
[جمع: Mäuse] [ملکی: Maus]

1 موس کامپیوتر

  • 1.Die Maus muss gereinigt werden.
    1. این موس باید تمیز شود.

2 موش

  • 1.graue Maus
    1. موش خاکستری
  • 2.Im Keller in unserem Haus sind Mäuse.
    2. در زیر زمین خانه ما، موش‌هایی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان