[اسم]

das Medium

/ˈmeːdi̯ʊm/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Medien] [ملکی: Mediums]

1 وسیله واسطه

مترادف و متضاد Mittel Werkzeug
  • 1.Sie drücken Gedanken durch das Medium der Sprache aus.
    1. آن‌ها افکار را به واسطه زبان بیان می‌کنند.
  • 2.Welche Medien benutzt die junge Frau im Zug?
    2. زن جوان در قطار از چه وسیله‌ای استفاده می‌کند؟

2 رسانه

مترادف و متضاد Informationsmedium Massenmedium
  • 1.Fernsehen und Internet sind die Medien unserer Zeit.
    1. تلویزیون و اینترنت رسانه‌های زمان ما هستند.
  • 2.Medien sind wie Sprache und Texte analysierbar und erforschbar.
    2. رسانه‌ها نیز مانند زبان و متون قابل تحلیل و پژوهش هستند.

3 محیط محدوده

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان