[فعل]

meinen

/ˈmaɪ̯nən/
فعل گذرا
[گذشته: meinte] [گذشته: meinte] [گذشته کامل: gemeint] [فعل کمکی: haben ]

1 نظر داشتن منظور داشتن، اعتقاد داشتن

مترادف و متضاد annehmen denken finden glauben
  • 1.Der Film war gut. Was meinst du?
    1. فیلم خوب بود. نظر تو چیست؟
  • 2.Nicht das linke, sondern das rechte Auto meine ich.
    2. آن سمت چپی نه، بلکه منظور من ماشین سمت راست است.
etwas ernst meinen
جدی گفتن
  • meinen Sie das ernst?
    این را جدی می‌گویی؟
meinen, dass...
نظر داشتن که... [نظر کسی بودن]
  • Ich meine, dass unsere Regierung endlich zurücktreten sollte.
    من نظرم این است که دولت ما باید در نهایت استعفا دهد.
damit meinen
از چیزی منظور داشتن
  • Was meinst du damit?
    منظورت از آن چیست؟
etwas (Akk.) meinen
چیزی منظور بودن [مد نظر بودن]
  • 1. Meinen Sie mich?
    1. منظور شما من هستم؟
  • 2. Welches Buch meinst du?
    2. کدام کتاب مد نظرت است؟
es ernst meinen
جدی بودن
  • Wenn Sie es ernst meinen, wird er Sie verstehen.
    اگر شما جدی باشید او (حرف) شما را خواهد ‌فهمید.
es gut meinen
نیت خوب داشتن
  • Selbst Jungs, die es gut meinen, wollen dir sagen, wer du bist.
    حتی پسر‌بچه‌ها هم که نیت خوبی دارند می‌خواهند به تو بگویند تو که هستی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان