Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . جمعیت
2 . حجم زیاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Menge
/ˈmɛŋə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mengen]
[ملکی: Menge]
1
جمعیت
ازدحام، جمعی از افراد
مترادف و متضاد
Ansammlung
Auflauf
Gewühl
Menschenmasse
Menschenmenge
1.Eine Menge Leute sehen das Spiel.
1. جمع زیادی از مردم این بازی را میبینند.
2.Er trat aus der Menge.
2. او از میان جمعیت بیرون رفت.
2
حجم زیاد
مقدار زیاد
مترادف و متضاد
eine Masse
große Anzahl
viel
1.Das Auto hat bestimmt eine Menge Geld gekostet.
1. این ماشین مطمئناً مقدار زیادی پول قیمت دارد [قیمت خیلی بالایی دارد].
2.Diesen Preis gibt es nur, wenn Sie große Mengen kaufen.
2. این قیمت تنها در صورتی هست که شما مقدار زیادی بخرید.
3.Wir haben noch eine Menge Zeit.
3. ما هنوز مقدار زیادی وقت داریم [وقت زیادی داریم].
تصاویر
کلمات نزدیک
memoiren
memo
membran
melone
melodisch
meniskus
menopause
mensa
mensch
menschenkenntnis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان