Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . دادن
2 . کسی را از چیزی) برخوردار کردن)
3 . در اختیار کسی گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
mitgeben
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
دادن
2
کسی را از چیزی) برخوردار کردن)
برای کسی) امکانپذیر کردن)
3
در اختیار کسی گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
mitführen
mitfühlend
mitfahrzentrale
mitfahrer
mitfahren
mitgefühl
mitgehen
mitgift
mitglied
mitgliederversammlung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان