[فعل]

mitlesen

/mˈɪtlˌeːzən/
فعل بی قاعده فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: las mit] [گذشته: las mit] [گذشته کامل: mitgelesen] [فعل کمکی: haben ]

1 خواندن هم‌خوانی کردن

  • 1.den Text mitlesen
    1. متنی را هم‌خوانی کردن
  • 2.Du musst auch das Kleingedruckte mitlesen.
    2. تو باید حروف کوچک را نیز می‌خواندی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان