[اسم]

das Morgenrot

/mˈɔɾɡənrˌoːt/
غیرقابل شمارش خنثی
[ملکی: Morgenrots]

1 فلق سحر، سپیده‌دم، سحرگاه

  • 1.Das Morgenrot konnte nicht schöner sein.
    1. سپیده‌دم نمی‌توانست زیباتر از (این) باشد.
  • 2.Die Berge erglühten im Morgenrot.
    2. کوه‌ها در سحرگاه می‌درخشیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان