[اسم]

das Mountainbike

/mˈuːntaɪnbˌiːkə/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Mountainbikes] [ملکی: Mountainbikes]

1 دوچرخه کوهستان

  • 1.Ich sah einen Jungen mit einem silbernen Mountainbike fahren.
    1. من یک پسری را دیدم که داشت با دوچرخه کوهستان نقره‌ای می‌رفت.
  • 2.Wir haben noch dieses Mountainbike in unserem Hof.
    2. ما هنوز این دوچرخه کوهستان را در حیاطمان داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان