[حرف اضافه]

nach

/naːx/
[همراه: dative]

1 بعد از پس از، گذشته از

مترادف و متضاد vor
  • 1.Es ist schon 5 nach 12.
    1. تازه الان 5 دقیقه گذشته از 12 است [الان تازه ساعت 12 و 5 دقیقه است].
  • 2.Es ist schon nach acht. Wir müssen uns beeilen.
    2. ساعت الان بعد از 8 است [از 8 گذشته]، ما باید عجله کنیم.
nach wenigen Minuten/Weihnachten/der Schule/...
بعد از دقایق اندکی/کریسمس/مدرسه/...
  • 1. Sie war nach einer Woche wieder gesund.
    1. او بعد از یک هفته دوباره سالم شد.
  • 2. Wir treffen uns nach dem Essen.
    2. ما همدیگر را بعد از غذا می‌بینیم.
nach jemandem kommen/gehen/...
بعد از کسی آمدن/رفتن/...
  • Ich war der Letzte in der Schlange - nach mir kam niemand mehr.
    من آخرین نفر در صف بودم، بعد از من هیچ‌کس دیگری نیامد.
کاربرد واژه nach به معنای بعد
در مثال‌های زیر می‌توانید کاربردهای متفاوت این حرف اضافه را مشاهده کنید:
"Nach dem Film" (بعد از فیلم): برای اشاره کردن به بعد از زمان یا موقعیت مشخصی به کار می‌رود.
"fünf nach halb drei" (دو و 35 دقیقه): برای بیان ساعت.
".Nach dem fünften Haus kommt eine große Eiche" (بعد از پنجمین خانه یک درخت بلوط بزرگ می‌آید.): کسی یا چیزی طبق ترتیب مشخصی دارای جایگاه بعدی است.

2 به

مترادف و متضاد in Richtung auf
nach oben/unten/rechts/links/...
به بالا/پایین/راست/چپ/...
  • Geh nach oben!
    برو (به) بالا!
nach Hause fahren/gehen/...
به سمت خانه رفتن/راندن/...
  • Ich gehe jetzt nach Hause.
    من حالا به خانه می‌روم.
nach Frankfurt/Berlin/...
به فرانکفورت/برلین/...
  • Ich fahre morgen nach Hamburg.
    من فردا به هامبورگ می‌روم.
von irgendwo (Dat.) nach irgendwo (Dat.)
از جایی به جایی
  • 1. Er fliegt von Norden nach Süden.
    1. او از شمال به جنوب پرواز می‌کند.
  • 2. Er reist von Spanien (aus) nach Portugal.
    2. او از اسپانیا به پرتغال سفر می‌کند.
  • 3. Sie reist Von Osten nach Westen reisen.
    3. او از شرق به غرب سفر می‌کند.

3 طبق بر اساس، مطابق

مترادف و متضاد entsprechend gemäß laut
nach etwas (Dat.)
طبق چیزی [بر اساس، مطابق]
  • 1. Alles verlief nach Wunsch.
    1. همه‌چیز مطابق خواسته پیش رفت.
  • 2. Er ist nach der neuesten Mode gekleidet.
    2. او مطابق جدیدترین مدها لباس پوشیده‌است.
nach meiner/deiner/... Meinung
طبق نظر من/نظر تو/... [به‌نظر ...]
  • Das ist nach meiner Meinung ein Fehler!
    به‌نظر من این غلط است!
nach Goethe/Einstein/...
طبق (گفته) گوته/انیشتین/...
  • Nach Ptolemäus ist die Erde eine Scheibe.
    طبق (نظر) بطلمیوس، زمین یک صفحه است.
etwas (Akk.) nach jemandem zitieren
چیزی را از کسی نقل قول کردن
  • Ich zitiere einen Vers frei nach Goethe.
    من بیتی را به صورت آزاد از گوته نقل می‌کنم.

4 از بر اثر

nach jemandem fragen
از کسی سوال پرسیدن
  • Viele Kunden fragen nach ihm.
    بسیاری از مشتریان از او سوال می‌پرسند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان